لایق این نبودم که دوست دختر کسی باشم تا اینکه اتفاق عجیبی افتاد!

لایق این نبودم که دوست دختر کسی باشم

وبلاگ نویس جوان می گوید: لایق این نبودم که دوست دختر کسی باشم تا اینکه اتفاق عجیبی در زندگی من رخ داد. تا مدت ها فکر نمی‌کردم آنقدر خوب باشم که دوست دختر یک پسر خوب باشم. میک زازون حالا از پلتفرم خود برای اطلاع رسانی درمورد پذیرش بدن استفاده می کند. او به لطف محتوای پرطرفدارش بیش از 940000 دنبال کننده در اینستاگرام دارد – و اخیراً توجه خود را به روابط معطوف کرده است.

این زن قبلا احساس می کرد که “لایق” ارتباط انسانی نیست تا اینکه یک لحظه زندگی او را تغییر داد. خانم زازون اعتراف کرد که مدتی طول کشید تا متوجه شود که شایسته عشق است. مشکلات روانی او باعث شده بود تا فکر کند که برای یک رابطه ساخته نشده است. او در گذشته فکر می کرد که ایجاد رابطه عاشقانه برای او دور از واقعیت است.

بیشتر بخوانید: اخراج دختر جوان از خانه به خاطر فروش عکس های سکسی

فکر می کردم لایق عشق نیستم

میک زازون گفت که وقتی شروع به قرار ملاقات با شریک فعلی خود کرد، واقعاً باید به این فکر می کرد که چه می خواهد. او در ابتدا نگرانی های مختلفی در مورد تعهد داشت و برخی از آنها نتیجه “تروما” او بود. یک گپ عمیق با یک درمانگر او لازم بود تا او واقعاً به این فکر کند که چگونه به روابط نزدیک می شود و از آن چه می خواهد.

او اعتراف می‌کند که احساس می‌کرد در یک زمان “عقل خود را از دست داده”، زیرا نگران چیزهای زیادی بود. اکنون او متوجه می شود که بیش از حد شایسته عشق و ارتباط است. باید بگوییم که میک در اینستاگرام خود نوشت: شما قرار است قبل از شروع یک رابطه، مشکلات روانی درمان کنید، درست است؟ وقتی من و اوون شروع به قرار گذاشتن کردیم، وحشت داشتم.

اینکه تروماتایز بودم و سابقه اورژانس داشتم برای من بد بود. همچنین، کشمکش‌های سلامت روانی من مثل یک بار سنگین احساس می‌شد. خیلی سنگین تر از آن است که دیگران آن را تحمل کنند. ترومای من باعث شد باور کنم که لایق ارتباطی نیستم که آرزوی آن را داشتم و فقط چمدانم است که می توانم حملش کنم. از ترس طرد شدن یا درد آینده نمی توانستم به کسی اجازه ورود بدهم.

بیشتر بخوانید: رابطه جنسی با دوست صمیمی دوران دبیرستان!

لایق این نبودم که عاشق کسی باشم

میک ادامه می دهد: در ابتدا، احساس می‌کردم که تمام پیشرفت‌هایی که در درمان داشته‌ام در حال از بین رفتن است. آن مسیرهای عصبی ظریفی که ساخته بودم در حال شکستن بودند. آنها به الگوهای قدیمی برمی‌گشتند. وقتی بیرون می رفتم، مردم خوشحال بودند، ولی من خودم را از آنها جدا می‌کردم. و همیشه سعی می‌کردم دلایلی را که مرا طرد می‌کند یا به من صدمه می‌زند را پنهان کنم.

من داشتم عقلم را از دست می دادم و به درمانگرم روی آوردم. او دیدگاه متفاوتی را ارائه کرد: گفت بگذار دوست پسرت تصمیم بگیرد که آیا می خواهد پول بار را تقسیم کند یا نه. و علیرغم اینکه بدنم به من می گفت بی خطر نیست، من به درمانگرم اعتماد کردم. زیرا مشکل تروما این است که در حالی که می تواند موقعیت های ناامن را احساس کند، به شما می گوید که موقعیت های امن نیز خطرناک هستند.

سپس آهسته اما مطمئن شروع به اجازه دادن به دوست پسرم کردم. همچنین، شروع به کار کردن روی خودم و مشکلات جدیدی که با وارد شدن به این رابطه جدید با آن روبرو شدم، کردم. حتی الان هم، فکر کردن به روزهای بدی را که سپری کردم ترسناک است. اما اینکه تمام زندگی خود را صرف کوچکتر کردن خود کنید تا آنقدر خوشایند باشید که مردم شما را انتخاب کنند، بسیار ترسناک تر است.

بیشتر بخوانید: اعتیاد به رابطه جنسی با دوست همسر برای مرد خیانت کار دردسرساز شد!

چگونه دوست دختر خوبی باشیم؟

خودتان باشید و همیشه اول از همه خودتان را انتخاب کنید. و بگذارید پسرها شما را دوباره انتخاب کنند. از زمانی که او این پست را به اشتراک گذاشت، بیش از 17000 لایک به دست آورد و مردم نیز به سرعت نظر دادند. فالوورهای او از او به خاطر باز بودنش تشکر کردند و همچنین برخی از داستان های خود را نیز به اشتراک گذاشتند.

یک نفر پاسخ داد: نکته تاسف بار در مورد “افسردگی” این است که هرگز به پایان نمی رسد. اما داشتن یک سیستم پشتیبانی برای کمک به گذر از آن بسیار مهم است. دیگری افزود: اگر طرف مقابل شما را به خاطر آنچه با او در میان می گذارید دچار احساس بدی کند یا شرمنده شود، او پسر خوبی نیست.

نفر سوم گفت: از شما برای به اشتراک گذاری این مطلب بسیار سپاسگزارم. مثل همیشه از شما برای آسیب پذیر بودن، واقعی بودن و به اشتراک گذاشتن سفر تان متشکرم. در همین حال، نفر چهارم اظهار داشت: من مثل همیشه پیام شما را دوست دارم. 7 ماه است که در یک رابطه زیبا هستم و دائماً به دیوارهایی برخورد می کنم که فکر می کردم زیاد شده ام!