کارمند جوان می گوید: دوست دخترم رابطه جنسی خشن دوست دارد و من از دست او خسته شده ام. دوست دختر من در محل کار و در اتاق خواب رئیس است – او به من دستور می دهد که رابطه جنسی شدید و خشن داشته باشم. من دیگر نمی توانم با رفتارهای دیوانه وار او کنار بیایم. دوست دخترم در مدت زمان کوتاهی به موفقیت های بسیار زیادی دست یافته است.
این دختر فقط 28 سال دارد اما در حال حاضر یک بخش 30 نفره را اداره می کند و چندین میلیون دلار سرمایه دارد. روسایش به او احترام می گذارند، مشتریانش او را دوست دارند و کارکنانش از او می ترسند. با حقوق هنگفت و پاداش های سنگین زندگی می کند، اما آیا او واقعاً باید با من مانند یک برده رفتار کند؟
این مرد که نام خود را فاش نکرده می گوید: مشکل این است که دوست دخترم تمام روز را در دفترش کار می کند. سپس فکر می کند که می تواند به خانه بیاید و همان رئیس بازی ادامه دهد. از اینکه با من مثل یک آدم اجیر شده هم در رختخواب و هم بیرون از آن رفتار می شود حالم به هم می خورد.
با موفقیت دوست دخترم، اشتهای او برای رابطه جنسی طولانی و خشن بیشتر می شود. او مدام می گوید که باید بعد از یک روز سخت چیزی را “احساس” کند و رابطه جنسی خشن می خواهد. برای این منظور، او دستبندهای فروشگاهی، پاروهای چرمی (برای کتک زدن) و تعدادی ابزار وحشتناک را از فروشگاه خریداری کرده است.
یک شب او به من دستور داد تا به اتاق خواب بروم. فقط می خواست بگوید من برای ذائقه او خیلی ترسو، نرم و “وانیلی” هستم. در پایان او یک ویبراتور بزرگ را از دستانم ربود و خودش را ارضا کرد. این زندگی نیست که من می خواستم، و این یک رابطه اشتباه است. چرا که من هوس عشق و محبت دارم و نمی توانم با چنین فردی کنار بیایم.
همچنین می ترسم که اگر رضایت او را برآورده نکنم، او شخص دیگری را پیدا کند که با اوباشد. دوست دختر من چندین بار به یک جوان از دفتر مرکزی خود اشاره کرده است که فکر می کند هدیه خدا برای اوست. در حال حاضر احساس می کنم در رابطه اشتباهی هستم. این دختر همه چیز را برای خودش می خواهد و اصلا در نظرش مرا آدم حساب نمی کند.
دکتر جین متخصص روابط جنسی میگوید: من گمان میکنم که دوست دختر این فرد همه چیز را به کار میگیرد تا رئیسش را راضی کند و به اهدافش برسد. اما هیچ چیز به او این حق را نمی دهد که مانند بخشی از مبلمان خانه با شما رفتار کند. او موفق است و پولدار، اما شما نیز فردی هستید که او زندگی شخصی اش را با شما به اشتراک می گذارد و سزاوار مهربانی و احترام هستید.
باید به او گفت که آرام باشد و این بازی را متوقف کند. شما هم مثل بقیه محدودیت های خود را دارید. در چشمان او نگاه کنید و به او توضیح دهید که از لگد خوردن و شلاق خوردن بیزار شده اید. موفقیت به سر برخی افراد چنین بلاهایی را می آورد. این فوق العاده است که او اینقدر خوب کار می کند، اما همه ما باید تعادل روانی داشته باشیم و در زندگی هم متعادل باشیم.
شما پایین تر از او نیستید. منتظر لحظه ای باشید که او آرام و نزدیک تان باشد. (شاید در آخر هفته) و به وضوح بگویید که از ادامه دادن رابطه به این شکل امتناع میکنید زیرا شما هم احساسات و نیازهایی دارید. من گمان می کنم که اگر بایستی و رو به او غرش کنی، خیلی بیشتر به تو احترام خواهد گذاشت. همچنین، اگر از همکارش برای تهدید استفاده می کند، رابطه تان را تمام کنید.